Wednesday 30 May 2012

ماریا کاسارس




ماریا کاسارس یکی از آن زنهای عجیب و غریب سینماست.سه فیلمی که او در دهه ی چهل در آنها حضور شگفت آوری داشت؛ یکی در فرزندان بهشت از مارسل کارنه، در نقش همسر یک بازیگر تئاتر؛ دیگری در خانمهای جنگل بولونی از روبر برسون در نقش زنی متمول و سر آخر در اورفه از ژان کوکتو در نقش مرگ بودند

کاسارس در هر سه فیلم عاشق است. از قضا در هر سه فیلم اسیر عشقی یکسویه شده است. باپتیست، همسر او در فرزندان بهشت دل بر زنی به نام گرانس دارد. ژان در خانمهای جنگل بولونی فریفته ی دختری به نام آنیز شده و اورفه نیز شیدای همسرش، یعنی اوریدیس است
کاسارس یک قربانی واقعی «هوم فاتال» هاست! کلوزشاتهایی که از او گرفته می شوند، مانند یک میدان مغناطیسی بسیار قوی هستند که بر هر چیزی به جز معشوق هایش اثر می گذارند و چشمان او به معنای عینی، چشمه هایی هستند که تمامی نیروهای میادین شاتها از آنها بیرون می زند. نگاه او همواره روانه ی دو تیپ از کارکترهاست
یا هوم فاتال ها یا رقیب هایش. از قضا هر سه اثر نیز پلانی دارند که در آنها، کاسارس از رقبایش پیش می افتد. در فرزندان بهشت، او موفقیت همسرش در بازیگری و فرزندش را به رخ گرانس می کشد. در خانمهای جنگل بولونی، در روز ازدواج ژان با آنیز، فاحشگی آنیز را عیان می کند و در اورفه نیز در آن سکانس تاریخی و آشفته سوار بر باد، در آغوش اورفه به راه می افتد

سکانسی که از قضا؛ گدار نیز دست به آن برد و در آلفاویل آنرا جای داد. او در همه ی این سکانسها یک قدم تا پیروزی راه دارد و هر بار نیز بازنده ی این مثلث است. با این وجود، همواره نگاهی کاملا مقتدر دارد و هرگز در بدترین شرایط وقتی باپتیست و هلن را با هم در یک اتاق و یک بستر می بیند، نه حتی در مراسم ازدواج ژان و آنیز و نه وقتی در آن جهان به جرم دل نهادن به یکی از قربانیان خود به دادگاه کشیده می شود نشانی از عقب نشینی و خمودگی در او پدیدار نمی شود. او همواره ردی از یک فم فاتال با خود دارد. آنقد که وقتی دوربین اوورشولدر طرف مقابلش باشد؛ بیننده خود را در جایگاه عاشق حقیری تصور می کند که قرار است از کاسارس بی محلی ببیند

کاسارس در اورفه، سنگین ترین شکست را متحمل می شود. در اورفه، او هم معشوق را از دست می دهد و هم کسوت ملک الموت را. اما با همان نگاه آشوبناک و تبخترآمیز گفته ی هورتوبیز (مهترش) را تایید می کند که آنها (اورفه و اوریدیس) باید به همان باتلاقشان بازمی گشتند
  

0 comments:

Post a Comment

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More