Friday 29 June 2012

نامه به مدیران دارالمجانین

نامه به مدیران دارالمجانین

 آنتونن آرتو / ترجمه: مهدی سلیمی

 


آقایان جنتلمن  

قانون و قرارداد به شما این حق را می‌دهد تا ذهن انسان را به ارزیابی بگذارید. شما مقید شده‌اید که این سلطه را بکار برید، از صلاحیت قانونی با ابهت و البته به همراه قوه تشخیص برخوردارید . شما به خنده‌هایمان اهمیتی نمی‌دهید و اساسا آنرا در نمی‌یایید. مردم متمدن، اهالی علم و مدیران از روی ساده‌لوحی خویشتن را وقف روانپزشکی-با آن فرزانگی فوق طبیعی نامحدوداش- می‌سازند. موضوع اظهارات و دعاوی شما هماره در حکم یک فتوا پذیرفته شده‌اند.

اینجا بر آن نیستیم تا در مورد اعتبار دانش‌تان بحث کنیم، و درباره‌ی هستی مبهم و ماهیت شک برانگیز بیماری ذهنی داد سخن سر دهم. اما برای صدها تشخیص پاتوژنیک گزافه گو-که بین ذهن و موضوع غیر قابل کنترل سر در گم‌اند- و صدها از این دست طبقه بندیها که هنوز هم مهملاتی بیش نیستند، چه تعداد از این تلاشهای به قول شما معتبر به جهان ذهن دست یافته است؟ آن جهان ذهنی که بیشمار از زندانیان شما در آن به سر می‌برند؟ برای نمونه، برای چه تعداد از شما رویای یک فرد شیزوفرنی و تصاویری که او را جن‌زده کرده‌اند، چیزی بیش از یک مشت کلمات درهم و برهم بوده‌اند؟

ما از اینکه درمی‌یابیم شما در انجام کاری که برایتان محول شده عاجزید، حیرت زده نمی‌شویم. اما صریح و محکم مخالفت خود را بر علیه حقی که به افرادی خاص داده شده ابراز می‌کنیم، خواه کوته فکرانه باشد یا نه، اما بازجوئی‌های ایشان در قلمرو ذهن را برای دست یافتن به حکمی که زندگی را به حبس می‌کشد ، تحریم می‌کنیم.

و حبس چیست! ما همه می‌شناسیم‌اش-نه! بقدر کافی شناخته شده هم نیست- این تیمارستانها جدای تیمارستان بودنشان، زندانهای دهشتناکی هستند. جائیکه زندانیان یک منبع قدرت بشریِ ثمر بخش برای خویش فراهم می‌کنند و همینطور جائیکه سبعیت و وحشیگری در آن قانون است، و تمام این چیزهایی که شما به راحتی از کنارشان رد می‌شوید. یک تیمارستان ذهنی، تحت سیطره علم و تشکیلات قضایی، قابل قیاس با یک پادگان، زندان یا یک مستعمره برده کشی است.

ما من بابِ توقیف های خودسرانة شما سئوالی نخواهیم پرسید. و همین شما را از وحشت انکارهای سریع و عجولانه خلاص می‌سازد. اما صریحاً اظهار می‌کنیم یک عضو بزرگ از دیوانگان‌تان- یک دیوانه تمام عیار از نظر تعارف قراردادی- همینطور به طرز خودسرانه‌ای حبس شده‌اند. ما فریاد اعتراض خویش را بر علیه هرگونه دخالت و اختلال در فرایند رو به رشد هذیان‌گویی اعلام می‌داریم. 

این فریاد هم مشروع است و هم منطقی، به همان اندازه‌ای که دیگر سلسله اعمال مراتب ایده‌ها و اعمال انسانی مشروع و منطقی است. سرکوبِ واکنش‌های ضد-اجتماعی به همان شدت واهی و موهوم است که قواعد و اصول نامعقولند. همه‌ی اعمال شخصی ضد-اجتماعی‌اند. دیوانه‌ها بیشتر از همه قربانیان فردی این دیکتاتوری اجتماعی‌اند.

 به نام فردیتی که به طرز خاصی به بشریت متعلق است، ما تقاضای برائت از آن دسته مردمی می‌کنیم که به حس تشخیص محکوم شده‌اند. به همین خاطر مدام گوشزد می‌کنیم که هیچ قانونی به اندازه‌ی کافی قدرتمند نیست تا فردی را که فکر و عمل می‌کند بتواند به حبس کشد.

خارج از تاکید بر طبیعت کاملا الهام شده در مانیفستهای دیوانگان مطلق، اگر فرض را بر این بگذاریم که ما از آنها در زیادتر شدن تواناتریم، به ساده‌گی تصدیق می‌کنیم که مفهوم آنها از واقعیت کاملاً مشروع است، چرا که همه‌ی اعمال از آن نشات می‌گیرد.
سعی کنید، به یاد آرید، که صبحِ فردا در طول پرسه زنی با اطرافیانتان ، بدون آنکه زبان آنها را بدانید، تلاش می‌کنید تا با این جمعیت مکالمه کنید، شما باید بپذیرید، که تنها یک برتری دارید؛ و آن هم چیزی جز جبر نیست.




0 comments:

Post a Comment

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More